دل نگرانی از آراد گلم
قربونت برم مامانی عمه صبا زنگ زد و گفت که یک کمی تب داری. نمی دونی چقدر نگرانت هستم عزیزم اصلاً تحمل مریضی و بی حالی تو رو ندارم قربونت برم . پسرم انقدر مظلوم هستی که وقتی حالت خوب نیست اصلاً صدات در نمیاد. عزیز دلم همه جوره به خدا سپردمت. نفس مامان هنوز به بابا خبر ندادم که تب داری اگر بفهمه دنیا رو بهم میزنه. فوری برات یه وقت دکتر میگیره.پسر جونم دوست ندارم هیچ وقت مریض باشی. در ضمن تازه تازه یاد گرفتی تکواندو کار کنی و هی صدا درمیاری اون لبای خوشگلتو جمع میکنی رو به بیرون نمیدونی چقدر بامزه و خوردنی میشی. همون لحظه میخوام لباتو بخورم نمکدون من. با اون موهای کم پشت و فری که وقتی عرق میکنی همش میچسبه به هم. الان ساعت 5:28 دقیقست و کم کم باید آماده شم که بیام پیشت عشقم. همیشه عاشقتم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی